ما همانند بنى اسرائيل گرفتار فرعونيانيم!

در تاریخ و روایات داریم که امام سجاد علیه السلام ُ چهل سال بر مصیبت جان کاه کربلا گریستند و از هر موقعیت و شرایطی در جهت احیای خاطره و ارزشهای کربلا کوتاهی نمی کردند.
در روایتى است كه روزی امام سجاد(عليه‏السلام)در بازار شام با منهال بن عمرو ملاقات كرد. منهال
به خدمت امام آمد و سؤال كرد: «كيف امسيت يابن رسول الله؟!»؛ «اى پسر رسول خدا! شب را چگونه سپرى كردى ؟!»، امام سجاد(عليه‏السلام) فرمود: در اين امت، ما همانند بنى اسرائيل گرفتار فرعونيانيم! مردان را كشتند! و زنان را بيوه كردند! اى منهال! عرب بر عجم مى‏بالد كه محمد مصطفى از ماست! و قبيله قريش بر ديگر قبايل مباهات مى‏كند كه رسول خدا قريشى است! و اينك ما فرزندان اوئيم كه حق ما غصب گرديده و خون ما به ناحق ريخته شده! و ما را از خانمان خود آواره كرده‏اند! فانالله و انا اليه راجعون از اين مصيبت كه بر ما گذشت .(13)

حرث بن كعب نيز از فاطمه دختر امام حسين(عليه‏السلام) نقل كرده كه مى‏گفت: يزيد ما را در مكانى جاى داد كه آفتاب بطور مستقيم به ما مى‏تابيد؛ به حدى كه پوست بدن ما سوخته و ريخته مى‏شد.(14) 

 
13- لهوف، سيد بن طاووس، ص 81، ولى در الاحتجاج، ج 2، ص 134 همين قضيه را از مكحول كه از اصحاب پيامبر مى‏باشد نقل كرده است.                    14- امالى شيخ صدوق، مجلس 31، حديث 4

تفسير و احياى اسلام با امر به معروف و نهى ازمنكر

از جمله آثار مهم سياسى - اجتماعى قيام و نهضت حياتبخش حسينى كه به جاى مانده، آشكار ساختن اسلام صحيح و احياى امر به معروف و نهى از منكر بود تا بطلان اسلام انحرافى اموى كه پس از زمان رحلت نبى اكرم (ص) صورت گرفت، روشن شود. خاندان بنى اميه در تبليغات خود، خويش را از خاندان رسول خدا (ص) قلمداد كرده و اسلام را وارونه به مردم نشان داده بودند و ايشان را در امور دين به ادعاى اينكه اولى الامر واجب الاطاعه هستند در حيرت و سرگردانى گذاشته بودند؛ اما امام حسين (ع) با قيام خود همه اين توطئه‏ها را بهم ريخت و اسلام اموى و دين يزيدى را از اسلام ناب محمدى جدا ساخت، و با نماز خونين خود در ظهر عاشورا، نماز را اقامه كرده عملاً معنا نمود. چنانكه در زيارت وارث مى‏خوانيم: «اشهد انك قد اقمت الصلوة و اتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر». بنابراين، نهضت و شهادت سيدالشهداء (ع) دو معنى داشت:

1- نفى آنچه به نام اسلام مطرح بود، 2- اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انكار شده بود - مانند امر به معروف و نهى ازمنكر - و اين هر دو با هم، يعنى «احياى اسلام محمدى».

پس از شهادت امام حسين (ع)، گروه مكتبى، به حركت توده‏اى مخالف تبديل شد كه بدون استثنا همه مسلمين را در بر گرفت، زيرا مسلمانان به حقيقت اسلام و هدف تفكر مكتبى پى برده بودند، طرز تفكرى كه از روز اول، شعار حكومتى غير منحرف و صالح را فرياد مى‏كرد. در آن زمان، تمام جهان اسلام دريافته بود كه سكوت امت بر انحراف رهبرى، خطايى فاحش به شمار مى‏آيد. زيرا اين سكوت به فاجعه كربلا منجر شد. و همين امر آغازى شد براى انقلابها و امر به معروف و نهى از منكر. آرى، كار انبيا و اولياى الهى در حقيقت امر به معروف و نهى از منكر و شناساندن معروف و منكر به مردم بوده است، و در اين راستا، نه تنها به سخن بسنده نكردند كه از درگيرى و تحمل سختيها و دشواريهاى آن نيز نهراسيدند. در اين بين رسول اكرم (ص) شناب بيشترى به آن دو امر داده و با تلاش و پيگيرى اسلام را پيروز كرد.
یرگرفته از مقاله آثار و بركات سياسى - اجتماعى سيد الشهدا (عليه السلام)عليرضا رجالى تهرانى

کربلا و لقمه های حرام

با نگاهی به خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، به خود حق می دهیم که بگوییم: غذای حرام و حتی شبهه ناک بود که امام حسین علیه السلام را کشت.

آری! این ادعا به هیچ روی گزاف نیست چه آنکه در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده پیکار شدند عمر سعد دستور داد تا لشکریانش پرچمهای خود را برافرازند و بر طبل جنگ بکوبند. سید الشهدا با دیدن این صحنه از خیمه گاه بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن ایستاد؛ آنگاه به قصد موعظه از ایشان خواست تا سکوت اختیار کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آنها با همهمه و هلهله نگذاشتند که صدای امام به لشکریان برسد.

حضرت ناگزیر خطاب به ایشان فرمود : "ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی...؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا سخنم را بشنوید که هر کس از من پیروی کند نیکبخت است و هر کس راه عصیان پوید بی شک در جرگه هلاک شدگان فرو خواهد افتاد. و شما که به گفتارم گوش فرا نمی دهید البته عصیانگری بیش نیستید.
در اثر هدایای حرامی که دریافته اید و در نتیجه غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های خود را از آن  انباشته اید، اینگونه خداوند  بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! ... 
 
آری! اگر نبود "ملئت بطونهم من الحرام" چه کسی این گستاخی را داشت که جگر گوشه پیامبر(ص) را سر بریده آنگاه بر فراز نیزه ها در هر کوی برزن بچرخاند و پیوسته هتک حرمت کند؟!

برگرفته از نوشته های نویسنده محترم ابوالقاسم شکوری