کتاب آموزش تجوید قرآن

در ماه مبارک رمضان وماه بهار قرآن کتاب الکترونیکی آموزش تجوید زیر معرفی میگردد که بصورت موجز و خلاصه و سریع به آموزش تجوید می پردازد.  حجم این کتاب اندک میباشد و جهت دانلود میتوانید به لینک زیر مراجعه نمایید.

http://osveh.persiangig.com/other/Tajvid%20Quran.pdf

 

منطق شهيد

منطق شهيد، يعنى منطق كسى كه براى جامعه خودش پيامى دارد و اين پيام را جز با خون، با چيز ديگرى نمى‏خواهد بنويسد. خيلى‏ها پيام خود را روى سنگها نوشتند و پيامشان از آن سنگ نوشته‏ها تجاوز نكرد، ولى امام حسين (عليه السلام) پيام خونين خود را روى صفحه لرزان هوا ثبت كرد، ولى چون توأم با خون و رنگ قرمز بود، در دلها حك شد، آن چنان كه ديگر محو شدنى نيست.اساسا امام (عليه السلام) از روزى كه از مدينه حركت مى‏كرد، مهاجم بود. همان موقع در وصيت نامه‏اش به محمد بن حنفيه مى‏نويسد: «اين ما خرجت أشرا و را بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فى أمة جدى أريد أن آمر بالمعروف و أنهى عن المنكر». در اين نامه نه سخن از بيعت خواستن است، نه نامى از دعوت مردم كوفه، و با اين حال، بحث قيام، آن هم قيام، آن هم قيام اصلاح‏طلبى، مطرح شده است.

در اين منطق، امام حسين (عليه السلام) كارهايى كرده كه جز با منطق شهيد، با منطق ديگرى قابل توجيه نيست!، زيرا در منطق دفاع، بايد مثلا هنگامى كه شب عاشورا بيعت را بر مى‏دارد و يارانش نمى‏روند، آنها را مجبور به رفتن كند و بگويد: شرعا جايز نيست كه شما اين جا كشته شويد؛ در حالى كه پس از اعلام آمادگى آنها، براى ايشان دعاى خير مى‏كند، و حتى در همان شب عاشورا «حبيب بن مظاهر اسدى» را مى‏فرستد تا از قبیله«بنى اسد» چند نفر ديگر را بياورد. مگر اضافه شدن چند نفر ديگر در برابر لشكر چندين هزار نفرى چه سودى دارد؟
پاسخ اين است كه در منطق شهيد و انقلابى هر چه كه اين موج، بيشتر وسعت و گسترش يابد و هر چه خون بيشترى ريخته شود بهتر است‏.
آری؛ پیداست که حضرت، از ابتدای حرکت خویش اهداف و پیام روشنی داشته اند و برای ابلاغ آن به کل مخاطبان خویش در تاریخ اقدام نموده اند.

خلاصه آثار شهيد مطهرى، دفتر دوم «سيرى در سيره معصومين عليهم السلام»       http://yadavar.blogfa.com 


طبیعت انسان

جان آدمي نظير يك تُنگ خالي نيست كه هر چه بريزيد بپذيرد.اگر در اين تنگ خالي عسل بريزيدجادارد و مي‌پذيرد ، سمّ بريزيد هم جا دارد،شما اگر يك ذرّه سمّ يا غذاي مسموم به یک كودك بدهيد بالا مي‌آورد ، براي اينكه اين دستگاه گوارش مثل تُنگ خالي نيست كه هر چه به او بدهيد بپذيرد. اين حرفي براي گفتن دارد مي‌گويد من چيزي را قبول مي‌كنم كه با طبيعتِ من سازگار باشد.
اگر خداي ناكرده يك روحاني و یا هر بیان کننده معارف، ظاهرش با باطنش دو گونه باشد،و برای دنيای خود بخواهد تبليغ كند وخودش را نشان بدهد ، مردم بالا مي‌آورند ، بالا مي‌آورند يعني حرف كسي را گوش نمي‌‌دهند،باید طوری حرف بزنيم كه با فطرت هماهنگ باشد و اين جان كندن مي‌خواهد،جان كندن نه تنها در عالم شدن است آن قدر انسان بايد طيّب و طاهر باشد كه فقط عطر بريزد تا جامعه بپذيرد.
از بیانات آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) 

تربیت کودک

از مهمترین برهه های زندگی انسان که میتوان از آن یاد کرد دوران کودکی اوست.

در تربیت کودک، قبل از اين كه با عادات و رسوم ديگر آشنا شود، بايد او را با تربيت و آداب صحيح كه «صبغه الهي» است رنگين كنيم و نگوييم كودك است و بايد بازي كند و هرچه خواست بگويد. بلكه بگوييم بازيِ صحيح بكند و حرفِ خوب، ياد بگيرد.

 اگر دستور ديني اين است كه اولين سخني كه كودك مي شنود اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او باشد، براي آن است كه فطرت كودك واقعاً اين حرفها را مي فهمد!!

- مبادی اخلاق در قرآن ، ص145-146              http://yadavar.blogfa.com/

فرصت رمضان


چنین نیست که انسان بگوید در ماه مبارک رمضان، حرفها را می شنوم و بعداً عمل می کنم. اگر فعلاً عمل نشود، بعداً هم عمل نخواهد شد؛ چون زمانهای دیگر، آن قدرت را ندارند که با ماه مبارک رمضان، در کسب و تامین توفیق انسان، رقابت کنند.

- حکمت عبادات، ص176         http://yadavar.blogfa.com/

نـفــحـه الـهـی

در روایات اهل بیت(ع) این مضمون آمده است که "گاه گاهی و یا در طول هر روز، نفحات رحمت الهی بر شما می وزد؛ خود را در مسیر این نفحات قرار دهید." به عبارت دیگر انسان می تواند با استفاده از این فرصتهایی که خداوند در اختیار او قرار می دهد، خود را برای لحظات دیگری که این نفحات نمی وزند آماده کند.
انسان همیشه حال واحدی ندارد، و نباید هم انتظار داشت همیشه حال معنوی یکسانی در ما وجود داشته باشد. تنها چیزی که هست آن که باید از لحظات معنوی خود کمال استفاده را برای این که در لحظات دیگر بتواند از وسوسه ها فرار کند، ببرد.
مثلا، ما گاهی حال عبادت داریم، ولی تنبلی می کنیم. این حال عبادت همان نفحه الهی است که اگر از آن استفاده کنیم، مقاومتمان در برابر گناه در بقیه لحظت زندگی کمک می کند. گاهی یک ارتباط خصوصی با خدا، و مناجات با او ـ با زبان عادی خودمان ـ می تواند در درون انسان غبطه ای را ایجاد کند که به خاطر حفظ و تکرار آن، انسان گناه را ترک می کند.

رسیدن به محبت اهل بیت

براي رسيدن به محبت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) و بهره‌مندي از آثار آن، بايد خود را به علم و عدالت مزيّن كنيم و در اين راه، خطر محبت به دنيا را دست‌كم نگيريم؛ زيرا اين‌كه افرادي سال‌ها آيات خدا و سخنان معصومان (عليهم السلام) را مي‌شنوند و فرا مي‌گيرند، ولي گناه مي‌كنند، نشان از اين دارد كه محبت دنيا آنقدر خطرناك است كه با هيچ يك از اين آيات و روايات به تنهایی برطرف نمي‌شود و دل آلوده به چنين ويروسي تطهير نخواهد شد.

- شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 240
    http://yadavar.blogfa.com  

عجیب تر از انکار حق

 در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير خطاب به آنحضرت در باب ظلمی که بجناب حضرت زهرا عليهاالسلام روا ذاشته شد چنين مى خوانيم:

و َالْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْزَعُ بَعْدَ جَحْدِ حَقِّك، غَصْبُ الصِّدّيقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهراءِ سَيِّدَةِالنِّساءِ عَلَيْهَاالسَّلامُ فَدَكاً وَرَدُّ شَهادَتِك وَ شَهادَةِ السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِكَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمْ، وَقَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعالى عَلَى الْاُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ وَ شَرَّفَ عَلَى الْعالَمينَ فَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهيراً.

مسئله عجيب تر و مصيبت سوزناك تر بعد از انكار حق تو، غصب فدك از صديقه ى طاهره سيدةالنساء حضرت زهرا عليهاالسلام رد شهادت تو و دو آقا از نسل و عترت تو (امام حسن و امام حسين عليهماالسلام) است كه صلوات خدا بر شما باد. و اين در حالى بود كه خداوند تعالى درجه ى شما را بر امت تفوّق داده و منزلت شما را بلند قرار داده و فضل شما را روشن كرده و شما را بر عالمين شرافت داده است.

نگاهى گذرا به غصبهاى مكرر فدك در تاریخ

1. عمر پس از مرگ ابوبكر، بعنوان ارث پيامبر صلى الله عليه و آله (كه فرضاً قابل ارث بردن نبود!!) آن را به وارثان پيامبر صلى الله عليه و آله باز گرداند به شرط آنكه طبق رفتار ابوبكر و خود عمر تا آن زمان، نسبت به آن رفتار كنند! يعنى فقط در اختيار آنان باشد ولى درآمد آن به مصرف بيت المال برسد! [الغدير: ج 7 ص 194. ارشاد السارى (قسطلانى): ج 8 ص 201.]اين پيشنهاد از طرف عمر به عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام بود در حالى كه بايد آن را به وارثان فاطمه عليهاالسلام باز مى گرداند و تحت تصرف كامل آنان قرار مى داد. با همه ى اينها سندى هم وجود ندارد كه اميرالمؤمنين عليه السلام اين پيشنهاد را پذيرفته باشد و باز گرداندن فدك عملاً انجام شده باشد. [بحار الانوار: ج 29 ص 330.]
2. عثمان پس از مرگ عمر، سرزمين فدك را بازپس گرفته، همه ى آن را در اختيار مروان بن حكم گذاشت. [الغدير: ج 7 ص 195.]
3.معاويه پس از مرگ عثمان و بعد از شهادت امام حسن عليه السلام فدك را سه قسمت كرد: ثلث آن را به مروان و ثلث آن را به عمرو فرزند عثمان و ثلث آن را به پسرش يزيد داد. پس از آنكه معاويه مروان را بر كنار كرد فدك را هم از او گرفت. بار ديگر كه مروان از طرف معاويه حاكم شد فدك را با درآمد گذشته اش به او باز گرداند. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]
4. مروان در زمان حكومت خود بار ديگر فدك را تماماً براى خود تصرف كرد و بعد نيمى از آن را به پسرش عبدالملك و نيم ديگر را به پسر ديگرش عبدالعزيز بخشيد. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]
5. عبدالعزيز نيز سهم خود را به پسرش عمر بن عبدالعزيز بخشيد، و پس از مرگ عبدالملك همه ى آن در تصرف عمر بن عبدالعزيز قرار گرفت. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]

6. عمر بن عبدالعزيز طى مراسمى اعلام كرد كه مى خواهد فدك را از تصرف شخصى بيرون آورد و مانند زمان ابوبكر صرف بيت المال كند، با اين تفاوت كه مسئول آن را از بنى فاطمه قرار دهد. وقتى اين كار را كرد به او گفتند: با اين كار خود بر ابوبكر و عمر طعنه مى زنى! پاسخ داد: آنان با غصب فدك بر خود طعنه وارد كردند. [الغدير: ج 7 ص 195. المسترشد: ص 503.]
7. يزيد بن عبدالملك بار ديگر آن را باز پس گرفت و تحت تصرف خود درآورد. [بحار الانوار: ج 29 ص 347.]
8. در حكومت عباسيان، سفاح بار ديگر فدك را به تصرف حسن بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام درآورد. [الغدير: ج 7 ص 194.]
9. منصور دوانيقى، فدك را از تصرف بنى فاطمه خارج ساخت. [الغدير: ج 7 ص 194.]
10. مهدى عباسى، دوباره فدك را به بنى فاطمه داد. [معجم البلدان: ج 4 ص 240.]
11. هادى عباسى، بار ديگر فدك را بازپس گرفت. [الغدير: ج 7 ص 195.]
12. مأمون دوباره فدك را به بنى فاطمه داد. [معجم البلدان: ج 4 ص 240.]
13. متوكل، بار ديگر فدك را از تصرف بنى فاطمه بيرون آورد. [الغدير: ج 7 ص 197.]
14. منتصر پسر متوكل بار ديگر فدك را به بنى فاطمه داد.
[الكامل لابن الاثير: ج 7 ص 355.]

خواب دیدن مسلمان

خواب دیدن در منظر مسایل تربیتی اسلام حایز اهمیت میباشد که متاسفانه اکثر افراد جامعه اسلامی از آن غافل میباشند. بنحوی که غالب افراد اینگونه تصور میکنند؛اگر در خواب رویایی را مشاهده میکنند امریست عادی و نمایانگر موردی نمیتواند باشد و میتوان براحتی از کنار آن گذشت.
 خواب دیدن و رویا صادقه یک هفتادم وحی  میباشد،و این مطلب زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که بدانیم آنچه در شب رخ میدهد بازتاب اعمال و اندیشه های ما در روز است. پس بعبارتی میتوان گفت هرچه اعمال انسان به پاکی نزدیک باشد این فرآیند در خواب به سلامت  نزدیک میشود آنگاه رویا ها میتواند بشارت دهنده باشد و وضعیت انسان را تا حدی نمایان سازد.
زياده‌روي در خوردن، بر كسالت و خواب مي‌افزايد. وقتي اصحاب رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) حضور آن حضرت شرفياب مي‌شدند، حضرت از آنان مي‌پرسيد: «هل من مبشّرا». شب گذشته چه خوابي ديديد كه موجب بشارت باشد؟ انسان مي‌خوابد كه چيز بفهمد نه آنكه زياد بخورد تا بيشتر بخوابد.

- حکمت عبادات، ص128

اسراف در نعمتهاي دروني

اسراف هم در مورد نعمتهاي بيروني مطرح است همانطور که عموم مردم بدان توجه دارند  و هم درباره نعمتهاي دروني که غالب مردم از آن غافل اند؛ مثلاً، در همان اولين لحظه اي كه فکر ارتكاب گناه در ذهن انسان خطور میكند، دقیقاً قبل از ارتكاب، اسراف در نفس انسان پيدا مي شود؛ يعني، او  پديده اسراف را که هم بعد فكري و هم بعد علمي دارد همزمان انجام میدهد. و بعبارتی بهتر او دارد بواقع در این پديده مذموم، عزم و اراده را بيجا مصرف مي كند.

- مبادی اخلاق در قرآن، ص 96          http://yadavar.blogfa.com/ 

مردم دوران سیدالشهدا

مردم دوران سیدالشهدا را میتوان به چند دسته تقسيم نمود که این مطلب خود جای بسی تامل دارد:

دسته اول: كه قسمت عمده مردم را تشكيل مى داد، كسانى بودند كه در مقابل فساد معاويه ، اراده خود را از دست داده بودند و به پستى و خوارى ناشى از فساد كه پيرامون خلافت اسلامى را فرا گرفته بود تن در داده بودند.

دسته دوم : كسانى بودند كه منافع خصوصى خود را بر رسالت و امامت ترجيح مى دادند. اين دسته بر خلاف دسته اول فارغ از ظلم و انحراف بنى اميه بودند و آن را احساس نمى‏كردند.
دسته سوم : ساده لوحانى كه فريب فرمانروايان بنى اميه را خورده بودند. و اگر نبود قيام و مقاومت امام حسين و اصحاب راستين پيامبر به رهبرى اهل بيت (ع) ، ساده لوحان بسيارى فريب خورده و مى‏گفتند كه اگر اين دستگاه سلطنتى و كارهاى آن قانونى نبود، صحابه رسول خدا (ص) خاموش نمى‏نشستند.
دسته چهارم: كسانى بودند كه مى‏پنداشت امام حسن (ع) خلافت را به معاويه واگذار كرده و با وى به خاطر اوضاع و احوال پيچيده زمان سازش نموده است! زيرا اگر چه براى مردم كوفه و عراق كه از نزديك در جريان بودند، ماجراى صلح تحميلى آشكار بود؛ اما مسلمانانى كه در گوشه و كنار جهان اسلامى آن روزگار پراكنده بودند - مانند مردم خراسان - و از دور دستى بر آتش داشتند از ابعاد مسئله بى‏خبر بودند از اين رو امام حسين (ع) با قيام خونين خود ثابت كرد كه صلح برادرش به معناى كناره‏گيرى از رسالت اهل بيت (ع) نيست.
گذشته از اين چهار دسته كه در واقع جملگى در خواب خرگوشى مشترك بودند، دو دسته ديگر يعنى پيروان بنى اميه و ياران حقيقى امام حسين (ع) نيز وجود داشتند . زيرا اگر چه اصحاب سيدالشهداء بسيار اندك بودند ولى قابل ذكر است كه برخى از شيعيان و علاقه‏مندان امام در ساير ايالتهاى اسلامى بودند و پس از اطلاع يافتن از دعوت حضرت، خواستند به او لبيك گويند ولى مركز كوفه تحت كنترل شديد نظاميان عبيدالله بن زياد بود و به هيچ وجه نمى گذاشتند كسى از آن خارج يا به آن وارد شود، و بسيارى از مسلمانان نيز در مناطق دور دست از اين فاجعه به كلى بى خبر بودند كه حساب آنها با سايرين جدا است .


آثار و بركات سياسى - اجتماعى سيد الشهدا (عليه السلام)
عليرضا رجالى تهرانى

قاتل اصلی امام حسین علیه السلام

فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ  انسان باید به غذای خویش بنگرد! «عبس/24»
راز قتل امام حسین علیه السلام در کریمه یاد شده نهفته است!؟! خواهید پرسید چرا و چگونه؟
پاسخ را با یک سوال آغاز می کنیم:
چرا خداوند متعال خطاب به ابنای بشر می فرماید: انسان باید به غذای خویش بنگرد؟
در این نگریستن چه رازی نهفته است که حضرت باری تعالی در خطابی امر گونه و به تعبیر افراد اهل اجتهاد؛ مانند عمل واجب دینی، انسان را بدان فرا می خواند؟
ممکن است عده ای بگویند هدف خداوند در آیه یاد شده این است که انسان را به تامل در نحوه پیدایش و چگونگی آفرینش غذا فرا خواند.
ونیز ممکن است همچون اهل طب ظاهر آیه را گرفته بگویید: نگاه به غذا در حین تناول طعام، موجب ترشح غدّه های بزاقی در سطح دهان و معده شده در نتیجه انسان مبتلا به سوء هاضمه نمیشود .
با نگاهی ژرفتر می توان باطن آیه را کاوید و گفت: طعام کنایه از دانش است و آدمی باید به دانش خود

بنگرد و ببیند علمش را وامدار چه کسی است و از که می ستاند.

همه آنچه گفته شد البته در جای خود درست است و قابل اعتنا؛ اما برداشت دیگری نیز وجود دارد که به جهاتی اندکی درستتر می نماید.آن برداشت سوم این است که انسان آنگاه که بر سفره طعام می نشیند می بایست کمی اندیشه کند و بنگرد این غذایی که بر سر سفره گذاشته اند آیا حلال است یا حرام؟ با نگاهی به خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، به خود حق می دهیم که بگوییم: غذای حرام و حتی شبهه ناک بود که امام حسین علیه السلام را کشت.

آری! این ادعا به هیچ روی گزاف نیست چه آنکه در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده پیکار شدند عمر سعد دستور داد تا لشکریانش پرچمهای خود را برافرازند و بر طبل جنگ بکوبند. سید الشهدا با دیدن این صحنه از خیمه گاه بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن ایستاد؛ آنگاه به قصد موعظه از ایشان خواست تا سکوت اختیار کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آنها با همهمه و هلهله نگذاشتند که صدای امام به لشکریان برسد. حضرت ناگزیر خطاب به ایشان فرمود : «ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی......» وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا سخنم را بشنوید که هر کس از من پیروی کند نیکبخت است و هر کس راه عصیان پوید بی شک در جرگه هلاک شدگان فرو خواهد افتاد. و شما که به گفتارم گوش فرا نمی دهید البته عصیانگری بیش نیستید. در اثر هدایای حرامی که دریافته اید و در نتیجه غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های خود را از آن  انباشته اید، اینگونه خداوند  بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! ...  

آری! اگر نبود "ملئت بطونهم من الحرام" چه کسی این گستاخی را داشت که جگر گوشه پیامبر(ص) را سر بریده آنگاه بر فراز نیزه ها در هر کوی برزن بچرخاند و پیوسته هتک حرمت کند؟!

اشک برای کربلا؛ تعزیت یا تسلیت!؟

در روایات اسلامی سفارش شده است که باید عزاداری سالار شهیدان برای رضای خداوند متعال باشد و دیگر هیچ. بدین معنی که نباید عزاداری و بزرگداشت این نهضت انسان ساز در مسیرهای نامربوط خرج گردد. چراکه گاها دیده میشود اصل این فرهنگ متعالی فدای بعضی از عقاید و نگرشهای غلط میگردد. بعبارتی بهتر این هدف والا بجای آنکه مطلوب و مقصود واقع گردد؛ خود میشود وسیله ای برای اهداف نامربوط .
از این روی ، هر حادثه تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت نه آن که افراد داغدیده از مصیبتهای روزگار،  برای تسکین عواطف و احساسات خود ، مصیبتهای وارده بر آن حضرت را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزاداری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (عليه السلام) و نتیجه دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد.

- برگرفته از شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 234         http://yadavar.blogfa.com/

درسی از نهضت حسینی


نهضت حسینی به نسل آگاه درس می دهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش؛

اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش؛ و اگر مشکل اندیشه و فکر نداری، برخیز وامام دیگران باش.

 از دستورهای حسین بن علی (عليه السلام) و رهبری های آن حضرت و سایر ائمه (عليهم السلام) این است که ما برای اصلاح جامعة اسلامی قیام کرده ایم.

 

- شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 108           http://yadavar.blogfa.com

ایام دهه ولایت

پايمردي و ایستادگی درباره ولايت عليّ بن ابي‌طالب وائمّه طاهرين (عليهم السلام) از بارزترين مواردیست که نيازمند استقامت است و تاريخ نيز ثابت كرده است كه فداكاري و ايستادگي در راه ولايت معصومين تاكنون بيشترين مشكلات را برای کسانیکه قصد گام نهادن در این مسیر را داشته اند؛ به همراه داشته است.
بديهي است كه طبق كلمه نوراني «أفضل الأعمال أحمزها  برترین اعمال مشکل ترین آنهاست»
به پاداش آن شایسته است فرشتگان، بر پويندگان راه ولايت و پايمردان اين هدف شرافتمندانه، نازل شوند و هنگام مرگ پيشوايان دين را ملاقات كنند و در بهشت عنبر سرشت براي ابد جاودانه باشند.

دهه ولایت بر رهپویان ولایت خجسته باد

- معاد در قرآن، ج2، ص 268         http://yadavar.blogfa.com

پذیرش حقیقت

باید دانست که پذیرش حق و حقیقت ، خود نمایانگر سلامت درونی انسان است لذا :
- آنگاه كه نصيحت كسي در ما اثر كرد خدا را شاكر باشيم كه آتش درون ما قابل خاموش شدن است؛
- و اگر بيجا به امري دل بسته‌ايم و كسي هم ما را نصيحت كرد و آن را پذيرفتيم، شاكر باشيم كه در مسير علاج هستيم
- و اگر مطلبي را نمي‌دانيم و كسي ما را راهنمايي كرد، وَهم(خیال) ما تحت ولايت فهممان درآمد و برهان را به صورت مغالطه تلقّي نكرديم خدا را شاكر باشيم كه قابل درمان و در مسير معرفتيم

و اگر اين گونه نبوديم، بدانيم مشمول آيهٴ: ﴿ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاّ خَسَاراً و برای ظالمین (گفتن معارف و  دلایل)چیزی جز ضرر و خسارت نمی افزاید هستيم.

- مبادی اخلاق در قرآن، ص 184     http://yadavar.blogfa.com

ژرفای دشمنی

اکثر ما مي‌خواهيم با خلوص و حضورقلب باشيم و به آن علاقمنديم و دين نيز به آن دستور داده، اما پس كيست كه حواس ما را به شرق و غرب و بالا و پايين، منحرف مي‌كند؟
 معلوم مي‌شود ما امين نبوده و در نعمتهاي الهي امانت را رعايت نكرده و دشمن دين خود و خدا را كه شيطان است به درون دل، راه داديم و او فكر ما را رهبري مي‌كند! برای درک بهتر این مطلب با هم به یک نمونه زیر توجه کنیم:
شیطان در حال عادي كاري با ما ندارد كسي كه مي‌خواهد يك ساعت در جايي بنشيند و فقط به در و ديوار نگاه كند، حواسش جمع است و نگاه مي‌كند، چون اتلاف عمر است و شيطان در حال اتلاف عمر، با تمركز حواس انسان كاري ندارد اما گرفتاریها از زمانی آغاز میشود که انسان قصد و اراده برای استفاده صحیح از عمر خویش دارد؛ آنگاه است که شیزان با تمام جنود خود  شروع به رهزنی از انسان میکند تا با غفلت اسباب لغزش انسان از هدف عالیه را فراهم سازد! .
آری اینجاست که انسان باید به ژرف دشمنی ابلیس به خویش را  بفهمد  و عمر با ارزش خود را دریابد.

سروش هدایت، ج1،ص100      http://yadavar.blogfa.com

جنگ مقدمه یا هدف!؟

جهاد اصغر وسيله است تا در سايه آن به هدف عالي و والا، كه استقرار نظام اسلامي و تخلّق و تعهّد جامعه به خلق و عهد الهي است راه يابيم...بنابراين، دفاع مقدس در جبهه‌و پشت جبهه مقدمه است، نه هدف نهايي.
انسان مؤمن، بيگانه را از حريم ميهن اسلامي خود طرد مي‌كند تا در كمال امنيّت ايمانش را حفظ كند و در فضايي آزاد، بتواند درست بينديشد، حق را درست درك كرده و به آن معتقد شود و در عمل نيز آن را درست پياده كند.(۱)
بنابراین نسل امروز جامعه ما بعنوان مبراث داران این گنجینه پرقیمت الهی وطیفه بسیار سنگینی در قبال به ثمر نشاندن این نهال پر برکت دارند که امیدواریم چنین شود.

۱- حضرت آيت الله جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن ، ص 74          http://yadavar.blogfa.com

مظلومیت قرآن

چه باطل اندیش‌اند اینان كه گمان برده‌اند خاك بر چهره خورشید حقیقت می‌توان نشاند و با نادانی خویش به مصاف روشنایی می‌توان رفت!

آنان به خوبی میدانند که هجمه به ساحت تفکری میبرند که در امتداد اندیشه های زلال و پاک  پیشینیان است. چراکه در این کتاب، از فرستادگان هر دو آیین سلف، به حقیقت و نیکی سخن رفته است. آیا این مدعیان دروغین موسی و عیسی سلام الله علیهما در حین عمل جنون آمیزشان، مقصود و هدفی جز خدشه وارد کردن بر چهره ی تمامی پیامبران والا رتبه را داشته اند!؟ ساده اندیشی است اگر گمان بریم که آنان به حمایت از ادیان خود پرداختند؛ نه هرگز!
این اولین بار نیست كه یاوران شیطان با تمام كوتاه دستی، این چنین درازدستی می‌كنند، گاهی ما فیلمهایی ناشایست، گاهی با کاریکاتورهایی موهون و گاهی هم با....... به یقین آخرین بار نیز نخواهد بود.

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ(الروم/10)
آنگاه سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند!


به هرروی آنان که به مقابله با نظام حقیقت و توحید بر میخیزند، در واقعه تیشه به ریشه حیات مادی و معنوی خویش زده اند. اما ما مسلمانان نباید در امروز و فرداهای پیش روی، از تکلیمان در مقابل حقیقت و عدالت غافل شویم که در آن صورت خدایی ناکرده آن روز ، روز سقوط ما هم خواهد بود.
                                                                         http://yadavar.blogfa.com  

عید فطر یا عید فکر؟

از سخنان معصومین علیهم السلام چنین برداشت می شود که روز عید فطر، روز گرفتن مزد است. لذا در این روز مستحب است که انسان بسیار دعا کند و به یاد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلی نگذراند و خیر دنیا و آخرت را بطلبد.

مناسبت های مختلف اسلامی ، زمینه توجه به خدای متعال و زنده کننده یاد او در زندگی و فکر مسلمانان است و برای بسیاری از این مناسبت ها، اعمال و دعاهای ویژه ای از جمله "نماز" بیان شده است . بر خلاف اغلب جشن ها و اعیاد ، که آمیخته به غفلت ها، هوسرانی ها و شهوات است، اعیاد اسلامی، همراه با نماز، دعا، انفاق، صدقه ، غسل ، طهارت و ... است .
در حدیث شریفی از امام رضا علیه السلام آمده است :
" خداوند ، روز فطر را بدین سبب "عید فطر" قرار داد تا مسلمانان ، اجتماع و مجمعی داشته باشند که در آن روز، گرد هم آیند و در برابر خداوند ، به خاطرمنت ها و نعمت هایش، به تمجید و تعظیم بپردازند، پس آن روز، روز عید و تجمع ، روز زکات و رغبت و روز نیایش است. "
 
 
http://yadavar.blogfa.com
 

عمل بدون علم

شکر خدا امسال هم توانستیم ماه مبارک  رمضان را درک کنیم. اما آنچه که این روزها فکرم را به خود کرده اینست که آیا هرسالی که خدا توفیق زیارت رمضان را به ما میدهد همراه با تاثیر بسزا است یا خیر!؟
یادم میاید که در اقوال عارف واصل آیت الله بهجت رحمه الله علیه چنین نقل گردیده است که:
 
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که خود وسیله انسان سازی است را اصل و هدف میدانند، انگار که دستور این است که « بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند! » و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، فقط برای عمل، مناسب است و به خودی خود استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.

پی مصلحت، مجلس آراستند***نشستند و گفتند و برخاستند!

خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت و عملی بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.

آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا مطمئن شویم و بدانیم؛ قطعاً سرآنجام این راه پشیمانی ندارد.

به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک عمل را مطابق با آن نماییم.

ستورالعملها و رهنمودهایی از عارف ربانی حضرت آیه الله العظمی بهجت مدظله العالی

مكانهاى شريف براى استجابت دعا

آنچه مسلم است اینست که انسان مومن باید در هر شرایطی به یاد پروردگارش باشد، اما طبق روایات اسلامی بعضی از اماکن بخاطر شرافتشان در استجابت دعا بسیار موثرند، كه بر وجه اجمال بيان مى كنيم :
از جمله مکانها ؛ حرم الهى و روضه نبويّه(صلى الله عليه وآله)و روضه هاى مطهره هريك از ائمّه اطهار(عليهم السلام) مى باشد ، كه هر در كدام دعا و عبادتى انجام شود ; چندين برابر فضل و شرافت نسبت به سائر مكانها دارد .

و بعد از اينها حرمهاى عامّه علماء و صلحا ، خصوصاً فرزندان و نوادگان ائمّه (عليهم السلام)است ، كه در بعضى از اخبار تصريح شده است كه :
« مزار آنها در آثار ; در حكم مزار ائمّه اطهار (عليهم السلام)است ».
و بعد از آن ; قبور مؤمنين ; خصوصاً قبر پدر و مادر انسان میباشد ، و بعد از آن؛ مجالس و محافل علما اخيار و صلحاء ابرار، بلكه عامّه مؤمنين است، چون مجلس ذكر و مجلس توبه و مجلس علم ومجلس فضائل و مراثى اهلبيت اطهار(عليهم السلام) كه در باب هريك از اين مكانها در روایات بسيارى به فضل و شرافت آنها بيان شده، و همچنين به تأثير داشتن آنها در استجابت دعا ، و سرعت در ظاهر شدن آثار آن به چندين برابر آنچه در ساير مكانها مى باشد؛ تصريح شده است .

پس هر بنده مؤمنى كه حقيقتاً در دعا براى فرج  ــ بواسطه معرفت به فضل آن  ــ اهتمام دارد؛ لازم و مهم است در صورت امكان برخى از اين امكنه شريفه را  اختيار نمايد ، و هرگاه به آنجا مشرف شد ، بودن در آن را غنيمت شمرده و براى فرج مولاى خود صلوات الله عليه دعا كند .
برگرفته از کتاب «شيوه هاى يارى قائم آل محمّد»        http://yadavar.blogfa.com

غیبت طولانی و امتحان امت

در داستان طولانى شدن عمر حضرت نوح (ع ) آمده است که وقتى آن حضرت درخواست عذاب از آسمان براى قوم خود كرد، خداوند جبرئيل را با هفت هسته خرما نزد وى فرستاد و گفت : اى نوح؛ خداوند متعال مى فرمايد: اين مردم آفريده ها و بندگان من هستند و من آنها را به وسيله صاعقه آسمانى از بين نمى برم مگر بعد از ابلاغ دعوت و اتمام حجت خویش بر آنان ، بنابراين دوباره براى دعوت امت خود برگرد كه من به خاطر آن به تو پاداش ‍ مى دهم . اين هسته هاى خرما را غرس نما كه پس از روئيدن و رشد كردن و

بارور شدن آنها، تو نيز به گشايش و نجات دست خواهى يافت و پيروان مؤمن خود را به اين امر بشارت بده .
وقتى درختان خرما روئيدند و شاخ و برگ برآورده و بارور شدند و پس از زمانى طولانى به ميوه نشستند، نوح (ع ) از خداوند سبحان درخواست نمود كه به وعده خود وفا كند، اما خداوند (بار ديگر) او را ماءمور كرد از هسته هاى همان نخل ها بكارد و باز صبر و تلاش پيشه سازد و دليل و حجت را بر قوم خود تمام گرداند. در اين هنگام گروه هايى كه به او ايمان آورده بودند از جريان باخبر شدند. در نتيجه سيصد نفر از آنان مرتد شدند و گفتند: اگر ادعا و دعوت نوح حق بود نمى بايست پروردگارش خلف وعده كند!!.
بدين ترتيب خداوند متعال ، تا هفت بار پى در پى او را ماءمور كاشتن و بارور ساختن نخل ها نمود و هر بار گروهى از پيروان او از دين برمى گشتند تا آنكه طرفداران او به هفتاد و چند تن رسيدند در اين هنگام به وى وحى فرستاد كه : اى نوح اينك ظلمت شب به صبح روشن تبديل گرديد و حق و حقيقت آشكار شد و زلال ايمان از كدورت كفر، با كنار رفتن بد سرشتان باز شناخته شد.

امام صادق(ع ) پیرامون این امتحان الهی که از قوم نوح(ع) به عمل آمد؛ فرموند: «حضرت قائم دوران غيبتش بدين گونه طولانى مى شود تا حق كاملا روشن و صفاى ايمان از تيرگى و ناخالصى پاك و جدا گردد»

ایمانی همراه با اطمینان

ايمان درجاتي دارد كه برخي از آنها ممكن است با تزلزل همراه باشد. یعنی انسان علیرغم دانستن مسائل ، اما باز هم آنها را نادیده میگیرد و خطا میکند. ولي مقام والاي ‏ايمان همان طمأنينه است و راه رسيدن به اين درجه والا هم گناه نكردن است.و راه گناه نکردن هم داشتن تحمل زیاد است که از آن در قرآن بعنوان«صبر» در مقابل امتحانات الهی یاد میشود.

اگر ما ‏خود را با گناه مسموم نكنيم و در مسير خدا باشيم هيچ مشكلي پيش نمي‌آيد. اگر هم ‏يك آسيبي ديديم اين براي پخته شدن و امتحان ما است.‏ گندم ما دامي كه در انبار است قيمت ارزاني دارد، وقتي كه زير سنگ آسياب قرار گرفت ‏و فشار ديد و آرد شد قيمتش بيشتر مي‌شود. وقتي به تنور رفت و به نان تبديل شد ‏قيمت آن از قبل گران‌تر و غذاي آدم مي‌شود. همين فشار ديدن باعث كمال گندم است. ‏خداوند در قرآن كريم فرمود: ”وَ لَنَبْلُونّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجْوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ ‏والأنْفُسِ وَالثّمَرات وَبَشّرِ الصّابِرينَ“(١) بنابراين طمأنينه آن مرحله والاي ايمان است.‏
‏ سوره‎ ‎بقره، آيه ١٥٥.‏      http://yadavar.blogfa.com

در محضر پیامبر (ص)

روزی عبد الله بن ابان از امام رضا (عليه‌السلام) درخواست كرد تا برایش دعا بکنند. آن حضرت با استناد به آيه‌ي‌ 105 سوره‌ي‌ توبه که میفرماید"قل اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون"(ای پیامبر به مردم بگو که هر عملی بکنید خدا و رسولش و مومنین بر آن آگاهند و می بینند)  خطاب به عبد الله بن ابان فرمود: مگر فکر می کنی من از شما غافلم و شما را دعا نمي‌كنم؟؛ به خدا سوگند اعمال شما هر روز و هرشب بر من عرضه میشود.
اين گونه احاديث نشان مي‌دهد كه اهل بيت عصمت (عليهم‌السلام) با ديدن اعمال نيك، نه تنها خوشحال مي‌شوند، بلكه در حق نيكان دعا نيز مي‌كنند. از مجموع آيه‌ي‌ مزبور و اين روايات، كه نمونه‌هاي فراواني دارد، مي‌توان استنباط كرد كه اخبار غيبي بر ائمه (عليهم‌السلام) نازل مي‌شود. انساني كه حاضر نيست در منظر و مرآي بچه‌اي مميز گناه كند هرگز نبايد حاضر باشد در محضر خداي متعالي و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه‌ي‌ اطهار (عليهم‌السلام) گناه كند.
 امام صادق (عليه‌السلام) با اشاره به همين مسئله‌ي‌ "حيا از رسول خدا" مي‌فرمايد: إنّ أعمال العباد تُعْرض علي رسول الله صلّي الله عليه وآله كل صباحٍ أبرارها وفُجارها فاحْذروا فليستحى أحدكم أن يُعْرض علي نَبيّه العمل القبيح(1)؛ زشت و زيباي اعمال بندگانْ هر روز بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) عرضه مي‌شود. پس هر يك از شما بايد حيا كند كه مبادا عمل زشتي از او بر پيامبرش عرضه شود. نتيجه اين كه، ناظر بودن ائمه (عليهم‌السلام) بر اعمال عباد، نوعي وحي و اخبار غيبي است كه در اختيارشان قرار مي‌گيرد، هر چند كه واژه‌ي‌ وحي در آيه نيامده است؛ ولي از سنخ عرضه‌ي‌ اعمال بر آنان توسط كاتبان كرام و ملائكه‌ي‌ مأمور ضبط احوال و ثبت اعمال يا ملائكه‌ي‌ ديگر است که از صنف وحي خواهد بود. 

(1) بحار، ج23، ص340، ح14.

چه بسیار اندک اند....

قر

آن كريم در مسير تربيت و تزكيه، قبل از هر چيز بر احيايِ روحِ«حيا»تكيه كرده است. یعنی اينكه: هر چند اين كتاب الهي برخي از انسان‌ها را به بهشت ترغيب مي‌كند و بعضي ديگر را از جهنّم ترهيب مي‌دارد ولي همواره ترس از جهنّم مؤثرتر از شوق به بهشت است. از اين رو با آن كه روايات وارد شده در فضيلت نماز شب و فضيلت روزه‌ي‌ ماه رجب و شعبان فراوان است و شايد كمتر از روايات فضيلت روزه‌ي‌ ماه رمضان نباشد،و یا در باب اعتکاف داریم که خداوند متعال به همگان نزدیک است، اما به روزه داران ، داعیان، نمازگزاران و میهمانان خود که ضیوف الرحمان هستند، نزدیکتر است. پس انسان معتکف از چند جهت به خدا نزدیک است چرا که معتکف عناصر محوری پنج گانه (نماز، روزه، دعا، حضور در مسجد، اعتکاف) را دارد و بهترین حال را برای دعا پیدا میکند.
 ليكن كساني كه تمام ماه رجب و شعبان را روزه بدارند يا هميشه نماز شب بخوانند و یا خود را به اعتکاف برسانند، بسيار كم و اندک هستند؛ سرّش آن است كه روايات فضيلت آن عبادت‌ها لسان ترغيب و تشويق دارد، در حالي كه روايات روزه‌ي‌ ماه مبارك و نمازهاي واجب، لسان تحذير و ترس دارد.

- حکمت عبادات، ص188-189

یک امت بود....

ممكن است با رحلت فقيه ناموري خلائي ظهور كند كه قرنها بگذرد تا آن خلاء پر شود و با ارتحال رهبري ثلمه اي در دين حادث شود كه باگذشت قرون متمادي ترميم نگردد. فقدان أسف بار رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (قدس سره) از اين قسم بود. چون او به حضرت نبيّ اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) تأسَي كرد و عبد صالح ذات اقدس اله بود، مي توان دربارة‌ رحلت او (به طور نِسبي و نه نَفسي) گفت: «لقد انقطع بموتك ما لم ينقطع بموتِ أحدٍ من العلماء الرّبّانيين» بواقع با موت تو انقطاعی پدید آمد که به موت هیچ یک از علمای ربانی گذشته رخ نداده است.(1)
بواقع میتوان گفت امام راحل به تنهایی یک امت بوده است. از منظر قرآن هرکسی نمیتواند حائز این رتبه باشد چرا که وقتی میفرماید«إِنَّ إبراهیمَ کانَ أمّه قانتاً لِلّهِ حَنیفاً»همانا ابراهیم خلیل امتی فرمانبردار بود و به خدایش شرک نورزید.(2) در واقع کسی که ازجوانب مختلف انسانی الگو و پیش آهنگ گروه و ملتی عظیم باشد را میتوان امت نامید؛ در چنین شرایطی، نبودن چنین انسان اسوه ای میتواند شکافی بر بدنه اجتماع وارد سازد که به آسانی قابل جبران نیست.

1-  بنیان مرصوص، ص72           2- نحل 120

قلب طاهر

صفاي باطن در قلبي است كه در آن جز رضاي حق و احياي دين او چيز ديگري نباشدآنگاه آن قلب، قلب طاهر است. رسول خدا در خطبه‌ای دستور فرمود كه: "فاسئلوا الله ربّكم بنيّاتٍ صادقةٍ وقلوبٍ طاهرة" با انگيزه و نيت صادقانه و دلي پاك و روحي وارسته از خدا مسئلت كنيد. مقصود از قلب طاهر به فرموده امام صادق (عليه‌السلام) دلي است كه در آن خاطره‌اي به جز خاطره‌ي‌ "الله" نباشد(1). امام حسن (عليه‌السلام) فرمود: "وأنا الضامن لمن لم يهجس فى قلبه إلاّ الرّضا بما قضي الله أن يدْعوا الله فيستجاب له"(2). اگر كسي مواظب قلبش باشد تا هوانفس و خاطراتي كه مورد رضاي خدا نيست، در آن خطور نكند، من ضامنم كه او مستجاب‌الدَعوة باشد.
 گفتم كه كي ببخشي بر جان ناتوانم*** گفت آن زمان كه نبود جان در ميانه حايل(3)
 تا "من" مطرح است، محروميت انسان از فيض، حتمي است و بدون آن انسان راحت است وگرنه هميشه در زحمت خواهد بود. وقتي امام خميني (قدّس‌سرّه) در نجف بود از وي اجازه خواستند تا رساله توضيح المسائل ايشان را به اردو ترجمه كنند و براي پاكستان بفرستند، ايشان فرمود: مگر آنجا رساله نيست؟ گفتند: چرا رساله بعضي از مراجع هست؛ فرمود: بس است ديگر!

(1) "القلب السليم الذى يلقى ربه وليس فيه أحد سواه" (كافي، ج 2، ص 16).           (2) همان، ص 67، ح 11.           (3) ديوان حافظ، غزل 307.

فرق امام راحل با سایرین

فرق امام راحل (قدس سره) با علماي ديگر اين بود كه آنها مي گفتند:مردم! قيام كنيد، حركت كنيد، امّا امام امّت جلو افتاد، آنگاه فرياد بر آورد، فرمود: مردم! من رفتم، شما هم بياييد. مردم نيز لبیک گفتند.

 بنابراين در ساية‌ تحوّلي كه امام راحل در فقاهت اسلامي ايجاد كرد، مردم بالا آمدند؛ يعني نه تنها اهل «فرهنگ»، بلكه اهل «آهنگ» وقصد، يعني «امّت» شدند؛ زيرا در پيشاپيش خود «امام» را ديدند.سـازماندهي فقـه با اين شرايط به دست با كفايت اين رهـبر عظيم الشّأن ميسّر شده و در 22 بهمن 1357هـ ش به ثمر نشست.

- بنیان مرصوص، ص250